سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شنیدم مردی از امام صادق علیه السلام می پرسید :«کسی می گوید که دوستت دارم . من از کجا بدانم که [واقعا] دوستم دارد ؟». [صالح بن حکم]   بازدید امروز: 4  بازدید دیروز: 33   کل بازدیدها: 9934
 
اقلیم عشق
 
غروب
نویسنده: آهوی مشکین(سه شنبه 85/3/30 ساعت 11:48 عصر)

حجم کوچک اتاق مرا

وقتی غروب پر می کند

آنگاه آتشم که به سردی رسیده است

آنگاه احساس گمشده ام

دست مترسکی است

که به نور غروب زرد

وعده ی دیدار صبح می دمد ولی

در کاه سینه اش

تکرار ماندنیست.

وقتی که بستر من

خالیست از نفس

انگار رفتنیست

آری تنم شکسته و در پای مردنست

دلگیر بودنست

وقتی نگاه ساکت و سردی به صورتم

دردی عمیق و شاید

زخمی که چرک و قدیمی ست می زند

گم می شوم خودم

وقتی غروب می شود

وقتی غروب می شود

غرق سکونتم.



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دونم شماره تلفن خدارو گم کردم یا شماره تلفن خدا منو گم کرده
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
گذشته ها
پاییز 1385
تابستان 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
اقلیم عشق
آهوی مشکین

|| لوگوی وبلاگ من ||
اقلیم عشق

|| لینک دوستان من ||
کوله پشتی

|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو